دانلود رمان رویای قاصدک از شادی موسوی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
عشق آتشین و نابی که منجر به جدایی شد و حالا سرنوشت بعد از دوازده سال دوباره مقابل هم قرارشون میده در حالی که احساسات گذشته هنوز فراموش نشده! تقابل جذاب و دیدنی دو عشق قدیمی…ایلدا دکترای معماری و استاد دانشگاه موفق و زیبایی که قسم خورده هرگز دیگه به عشق شانس دوباره ای نده!ارسلان پزشک جذاب و موفقی که با دوباره دیدن عشقش به سمتش کشیده میشه و وسوسه میشه تا دوباره اون عشق رو تصاحب کنه.
خلاصه رمان رویای قاصدک
مرضیه_تو که دهن بدبختو ساییدی با ای ن سختگیری هات. _مرضیه موضوع بحثمون تیداست!!!! من نه بخاطر اون بلکه بخاطر خودم باااید سخت گیر باشم من باید نهایت تلاشم رو بکنم که نقطه کوری تو ماجرا برام نمونه که بعدا نگم می تونستم جلوی یه فاجعه رو بگیرم و نگرفتم. بلند می شوم به کنار پنجره می روم و پشت به مرضیه برایش توضیح می دهم… _ از اون گذشته به من باشه من هنوزم دوست ندارم تیدا از دنیای دخترونش بیرون بکشم و وسط زندگی و مسئولیت های زنانه بندازمش.
اما اون خودش می خواد اینو و اینطوری خوشحاله پس منم وظیفه م اینه که تمام کاری که از دستم برمیاد بکنم که تصمیم اشتباه نگیره و من تا اینجا حتی یه نکته منفی در مورد آرمین پیدا نکردم. مرضیه_ به نظر منم آرمین همه چی تمومه بهتره دلتو به خدا ببندی و باقیشو بسپری به اون بالایی. _ایشالله که هرچی خیره…. مرضیه_نظر بابات اینا چی بود؟ _والا از تیدا شنیدم که همون شب آرمین رفته و جدی با خانوادش صحبت کرده. جزئیاتشو نمی دونم اما خانوادش راضی شده بودنو و فرداش با مادرم تماس گرفته بودن.
مرضیه _چه آتیششم تنده بچه می خندد و من هم به لبخندی اکتفا می کنم _مامانمم شب مطرحش کرد. اصن بابام خشکش زد. انتظارشو نداشت اصلاااا. تیدا از استرس داشت پس میفتاد. هی نگاه من می کرد. منم در اومدم به بابا گفتم نظرتون چیه؟ بابا گفتش که به نطر نمیاد شوکه شده باشی، خبر داشتی؟ منم انکار نکردم. گفتم یه علاقه ای این وسط هست. اینکه تیدا در مورد این قضیه با من صحبت کرد و من چند باری با آرمین راجع بهش صحبت کردم. گفتم که همه چیز بسته به نظر شماست…