خلاصه کتاب:
روایت زندگیِ پر رمز و راز دختری به اسم آسرین! عشقی که با نفرت شروع میشود… پسری که برای پس گرفتن مال و اموالی که حقشه با نقشه وارده زندگی آسرین میشه و بعد…
خلاصه کتاب:
داستان عشقی که شعله هاش یهو خاموش شد پسری که دختر داستان رو بی حرف و سخن تنها گذاشت و رفت و شکستن دلش رو ندید داستان دختری که شکست و سعی کرد محکم بلند بشه و رو پاهاش وایسه حالا چند سال گذشته و سرنوشت اونهارو تو شرکتی رو به روی هم قرار میده به عنوان رئیس و کارمند! اما این بار،اون که دلش سنگه تیدا خانومه و اون که تو حسرت میسوزه آقا سامیار… عشقی که تو نفرت غرق شده، میتونه باز شعله ور بشه؟
خلاصه کتاب:
دختر شر و شیطونی که عاشق یه زندانی تحت تعقیب میشه و تو یه نگاه دلش رو بهش می بازه.. جوری که قید همه چیز رو می زنه تا برای داژوی خلافکار و کله خراب بشه اما ناخواسته درگیر گذشته تاریکش میشه و…
خلاصه کتاب:
امیرصدرا صدیق آهنگساز جوان و موفقیست که درصدد ازدواج با شاگردش، سایه روزبهان است. دختری بلندپرواز و تشنه ی شهرت که با یک خیانت بزرگ، چندین رابطه را به ویرانی میکشاند. حال بد صدرا همزمان میشود با آمدن خواهرزاده ی همخانهاش به منزلشان برای اقامتی طولانی… دختری که سال ها یواشکی عشق صدرا را به دل دارد و حالا میخواهد مرحم زخم دلش شود… اما تقدیر بازی دیگری برایشان رقم زده! بازی سراسر فراز و نشیب…