خلاصه کتاب:
بین موهای کیسی دست کشیدم ،ظاهرا که از مصدوم شدن من خیلی خوشحال بود! یه لحظه دمش رو زمین نمی ذاشت! خندیدم و کانال هارو بالا و پایین کردم… روی مسابقه والیبال نگه داشتم… مثلا می خواستم خودم رو گول بزنم. می خواستم ذهنم رو مشغول کنم… تا دوباره و دوباره و دوباره به اون رویای ظهر فکر نکنه! اما زهی خیال باطل! هنوز جای اون لبها روی پیشانی ام می سوخت! چطور ممکنه یه رویا انقدر واقعی باشه؟ بی حوصله کنترل رو برداشته و تلویزیون رو خاموش کردم.
خلاصه کتاب:
شده دو خط موازی بهم برسن؟ دخترخانوم رمان (خانوم لب) با لباس سپیدی که آرزوی هر دختریه وآقا پسر رمان (آقای قلب) با لباس دومادی که آرزوی هر جوونیه هر دو سوار بر خودروهای مجزا پشت چراغ قرمز می خوان از مجلس عروسی یاشون فرار کنند… هر دو کاملا برای هم غریبه… ولی سرنوشت هر دو خط موازی قسمتشونو طوری میشکونه تا این دو رو عاشق و به هم برسونه اونم با اتفاق های پیچیده و غیر قابل تصور…
خلاصه کتاب:
این کتاب روایتگر ماجرایی پیرامون شکوفه و جاوید است، خواهر و برادرخوانده ای که همیشه با هم سر لجبازی و دعوا داشته اند و کوچ اجباری شکوفه که جاوید را در آن مقصر می داند حس انتقام و نفرت را بیش از پیش در وجود دختر جان بخشیده است. حالا شکوفه بعد از ۵ سال تبعید به خانه برگشته و این در حالی است که جاوید زندگی مشترکش را شروع نکرده به پایان رسانده است. جاوید هیچ نسبت خونی با این خانواده ندارد اما تقریبا همه کاره به حساب می آید و عصای دست پدر خانواده است…
خلاصه کتاب:
من بارانم. دختر شیطونی که کل فامیل و دوستام از دست شیطنتام عاصی شده بودن. ماجرای اصلی زندگی من اون روزی اتفاق افتاد که برای خواهرم خواستگار اومد تو خونه باغ انارمون. قرار شد بهخاطر پسرخالهم که عاشق خواهرم بود، خواستگار رو فراری بدم. هر بلایی که فکر کنید تو باغ انار سرش اوردم، غافل از اینکه دامادو اشتباهی گرفتم… مدتی بعد دانشگاه قبول شدم و با خودم عهد کردم سربهراه بشم اما دقیقا روزای اول دانشگاه بود که اون پسر رو تو کلاسمون دیدم و…
خلاصه کتاب:
رمان دربارهی سوفیا است دختری که عاشق دوست پسر خالش بهراد میشه غافل از اینکه بهراد عاشق دوست سوفیاس و سوفیا رو فقط برای بازی میخواد و درست زمانی که بهراد میخواد از سوفیا سوء استفاده کنه پسرخالش یاسین …
خلاصه کتاب:
عهدشکن داستان دختری به نام هلما و پسری به نام شاهرخ هست داستان از نخواستن ها دوری ها شروع می شود هلما دختری که لبریز از آرامش مهربانی وشاهرخ باروحی در هم شکسته از کودکی اش از دست داری که همه روزهای زندگی اش را سیاه کرده و او آمده تا زندگی هلما را مثل خودش کند اما چه معجزه ای می کند عشق وقتی شاهرخ عهد شکنی می کند و...
خلاصه کتاب:
امیر بهادر پسری خشن و مغروره که همه ی دخترا تو کفشن! یه قمارباز هفت خط که هیچ کس حریفش نیست! آیلی یه دختر شر و شیطونه که روز عقدش توسط آدمای امیر بهادر دزدیده میشه اون باید قراره تقاص باباشو پس بده و…
خلاصه کتاب:
در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درسسسست شب عروسیش! به خونه ای پناه میاره که…
خلاصه کتاب:
دختری روستایی برای گرفتن یک انتقام شخصی خود را شبیه به پسرها کرده و در پوشش بادیگارد به عمارت خان میرود. اما خان او را برای قاچاق اسلحه به سوریه میفرستد. این رمان سعی دارد تا درگیری دختری روستایی با گروه داعش را در قالب روایتی عاشقانه و هیجانانگیز به تصویر بکشد…
خلاصه کتاب:
هنگامه دختری که بعد از اتمام درس برای کار به مهد کودک میره اونجا با ی پزشک به اسم نریمان آشنا میشه که مالک بخشی از اونجاست و باهم نامزد میشن چند روز قبل از مراسم عقدشون بخاطر یک فیلم از نامزدش نریمان مراسم بهم میخوره. حالا چندسال گذشته دوباره به صورت ناخواسته پای هنگامه یا بهتر بگم ارمغانه نریمان به زندگی و گذشته ی نامزدش کشیده میشه و…