خلاصه کتاب:
درمورد یه دختریه به نام سایه که پدر و خواهر و برادرش مهندسن بعد این دانشگاه نرفته و هنرستان سفالگری خونده ، کسی تو خانواده آدم حسابش نمیکنه کلام ماماندختره با چند تا خانواده از این مجلس دورهمی ها دارن ، داستان درمورد ایناس… و شخصیت اصلی پسر داستان ، قراره که با دوست صمیمی این دختره ازدواج کنه ولی به نتیجه نمیرسن تا اینکه پسر داستان توجهش سمت سایه جلب میشه…