خلاصه کتاب:
داستان زندگی دختری به اسم ترگل و عشق عمیقش به پسرعمویش امیرعباس را روایت میکند. ماهگل پس از مرگ نابهنگام شوهرش، به ناچار روانه خانه برادر شوهرش میشود و چند صباح بعد، ناراحتی قلبی او را از پا در میآورد. احمد سرپرستی ترگل، برادرزادهاش را بهعهده میگیرد و از همان زمان، عشقی عمیق بین ترگل و امیرعباس، پسر احمد شکل میگیرد.