خلاصه کتاب:
کیاشا رادمان... مردی که مدتهاست به دور از خانواده و حواشیشان آن سر شهر زندگی مجردی برای خودش ترتیب داده است با قتل برادرش بر سر ناموس،دوباره بازمیگردد مردی کینه ای و انتقام جو که هدفش تنها خواهر بیگناه قاتل است...روژان اخوان مهربانگ....فریاد عشق…