خلاصه کتاب:
صورتش غرقِ عرق شده و نفس های دخترک که به گوشش میخورد، موجب شد با ترس لب بزند. برگشتی! دست های یخ زده و کوچکِ آیه دستان خاویر را گرفت. برگشتم...برگشتم چون دلم برات تنگ شده بود. مرد تلخ و گزنده پوزخند زده و دخترک را رها کرد. وارد خانه شد و...
خلاصه کتاب:
بهم میگه: _Innamorato del diavolo. حتی خودش هم می دونه که دلبر شیطانم! خودش هم ایمان داره چقدر آدم دل سنگ و بی رحمیه… ولی به قول خودش باید تاوان بدم، تاوان دلبری کردن برای یک شیطان رو! منم که عاشق این شیطانم و برای به دست آوردن دلش هر کاری می کنم. کنارش می مونم حتی زمانی که ازم درخواست می کنه مدتی نقش نامزدش رو بازی کنم تا…