خلاصه کتاب:
سونیا دو ساله داره برای برد کار میکنه و همهی خانواده و دوستهاش میدونن چقدر از رئیسش متنفره. اون حتی یه سیبل با عکس برد تو خونه داره که هر روز به سمتش دارت پرتاب میکنه. اما خب ورق برمیگرده و یهو میبینی رئیس عوضیت شده ناجی و تو بهش حس داری.
خلاصه کتاب:
این یه زندگیه! پر از حس حسرت، کینه و غم اما یه زمانیم عشق و مرحمتم این بین جوانه میزنه. زندگی با حس غرورش تو وجود آدما اونارو به سمت حسرت، غم وکینه هل میده! تا کی غرور و تا کی کینه؟؟ حس مرحمت و عشق کی جوانه میزنه؟؟ بین این سوال ها آدمایی هستن که با حس غرور و کینشون زندگی خودشونو خراب می کنن و آدمایی که با حس عشق و مرحمت زندگی خودشونو به اوج خوشبختی می رسوننقول بدیم که نه من غرور داشته باشم نه تو!
خلاصه کتاب:
دوتا رفیق لجباز و شیطون که زبون زد کل فامیلن بنا به درخواست پدر یکیشون وارد بزرگ ترین شرکت بین المللی میشن که اونجا با دوتا پسر که تازه به ایران برگشتن و یکشون شوخ و غیرتی و اون یکی مغرور و عصبی آشنا میشن. داستان از اونجا شروع میشه که سر یه اتفاق تصادفی هر چهار نفر سر زندگیشون شرط بندی میکنن اما نه یه شرط عادی یه ریسک فوق العاده بزرگ و هیجانی و هرکی شرط و ببره تمام ثروت بقیه مال اون میشه! کلکل های بینشون ادامه داره و روز به روز باعث تنفرشون از هم دیگه میشه! اما با اومدن یه ادم جدید تمام معادلاتشون بهم میریزه و اون کسی نیست جز…
خلاصه کتاب:
دختری به اسم کیانا که یک بار طعم شکست رو چشیده بهش این فرصت داده میشه تا روی پاهای خودش وایسه و زندگیشو اونجور که دوست داره بسازه تا شاید توی این راه طعم عشق واقعی رو با تمام پستی و بلندی هاش بچشه….
خلاصه کتاب:
دختری شر و شیطون که به خاطر ماموریت پدرش به خونه دوست پدرش میره و مجبور میشه نقش معشوقه پسر شیطون و مغرور خانواده اونهارو بازی کنه و در این بین اتفاقات جالبی میفته که خوندنش خالی از لطف نیست…
خلاصه کتاب:
چه کسی می داند، شاید الان خواب هستیم و زندگی واقعی همان است که ما خیال می کنیم در خواب می بینیم. شاید ثانیه ای قبل مرده ایم و هنوز نمی دانیم، همه چیز شدنی است حتی احتمال تراوش من در جسم دیگری، همان قدر ممکن که خود را در آینه دیده ای. شاید منه آن سوی آینه واقعی تر از منی است که چشم هایش عکس خود را در آینه رصد می کند. چه اهمیتی دارد گذشته درگذشته و من نیز هم…
خلاصه کتاب:
بهادر پسری زخم خورده و پولدار که به خاطر خیانت پدرش به مادرش از عشق و دخترا متنفره تا یه روز یه دختر زبون دراز و نیم وجبی سرراز زندگیش در میاره که با خرابکاریا و سرتقی اش بهادر و عاصی میکنه اما خب بهادر یه روز به خودش میاد و میبینه که…
خلاصه کتاب:
سعید به زندان افتاده است و خواهرش سپیده مشغول کار است تا او را آزاد کند. سپیده عاشق بازیگری است در این بین با مردی به نام لهراسب شکیبا آشنا میشود این مرد سپیده را دوست دارد و میخواهد زندگی او را تغییر دهد. این کتاب روایت تلاش آدمها برا زندگی بهتر است. زندگیای که منتظر آن هستند. درد و رنج و خوشبختی را با هم نشان میدهد.
خلاصه کتاب:
یاسی آقازاده ای که به جز خرج کردن پول های پدرش و کلکل کردن و شیطنت کردن کار دیگه ای نداره یه شب که توی پیست سرعت اسیر مامور راهنمایی رانندگی میشه که بهش لقب زرافه میده و برای ادب کردن این آقازاده مغرور حاضرجواب از هیچ کاری ابایی نداره. توی ذهن این دوتا دیونه فقط یه جمله میچرخه: بچرخ تا بچرخیم…
خلاصه کتاب:
رایگان
دختری که در بچگی کنار یک آبشار پیدا می شود. هویت او چیست؟ دختری که می تواند به تمامی جنگ ها پایان دهد و این برای شیاطین خوشایند نیست! دختری که از جنس پاکی، مهربانی و سخاوتمندی است...