خلاصه کتاب:
در وجودم، گرگی زخمی نفس میکشد خسته از جنگهای بیامان روزگار در کنج خلوتی پناه گرفته و زخمهایش را با خاطرهها مرهم میگذارد اما روزی خواهد آمد که سکوتش، صدای همه را خاموش خواهد کرد.
خلاصه کتاب:
جنیفر مریک، دختری از خاندان اسکاتلندی، در صومعهای آرام زندگی میکرد تا اینکه در جریان درگیریهای قومی، توسط گروهی از جنگجویان انگلیسی به رهبری دوک کلایمر، معروف به «گرگ»، به اردوگاهشان برده شد. اگرچه تفاوتهای فرهنگی و شخصیتی میان آنها زیاد بود، اما برخوردهایشان به تدریج به شناختی عمیقتر منجر شد.
خلاصه کتاب:
نفس، دختری مستقل و پرتلاش، در شرکت مهندسی مشغول کار است تا خانوادهاش را حمایت کند. رئیس شرکت با پیشنهادی غیرمنتظره، زندگی او را وارد مرحلهای تازه میکند. در این مسیر، نفس با احساساتی تازه، انتخابهایی دشوار و لحظاتی ناب روبهرو میشود. اما در نهایت، عشق، آرامش و موفقیت در انتظارش است.
خلاصه کتاب:
در اوج تنش، شکارچیان به عمارت حمله کردند. یاشار، مردی با گذشتهای تاریک، وارد صحنه شد و جان روسلا و عزیزانش را نجات داد. اما رازهایی در دل دارد که نمیتواند فاش کند. ارتش طوفان، با فرماندهی ژنرال کارلوس، در آستانهی اجرای آیینی است که میتواند همهچیز را تغییر دهد.
خلاصه کتاب:
در روستایی دورافتاده، نازگل همراه پدرش زندگی میکند و با وجود سن کم، پا به پای او کار میکند. ارباب روستا، مردی خشکرفتار و بیانعطاف، برای گرفتن مالیات به زمین میآید. نگاهش به نازگل میافتد و همین دیدار، آغازگر داستانی پرتنش و احساسی میشود که سرنوشت نازگل را تغییر میدهد.
خلاصه کتاب:
روسلا از کودکی با محدودیتهای قبیلهاش جنگید. پس از پیوندی پنهانی با شبا، ذهنش درگیر خوابهایی شد که مردی نقابدار در آنها حضور داشت. این خوابها تبدیل به واقعیت شدند و روسلا را به سفری درونی کشاند؛ سفری برای شناخت خویشتن، رهایی از ترسها، و کشف قدرت نهفتهاش.
خلاصه کتاب:
لیلی، دختری از خانوادهای مرفه، بیخبر وارد زندگیای تازه میشود؛ جایی که باید در کنار کسی باشد که روزی دشمنش بوده. در حالی که به دنبال حقیقت میگردد، احساس میکند اطرافیان چیزی را پنهان میکنند بهخصوص مردی که میگوید دیگر میانشان دشمنی نیست، اما نگاهش چیز دیگری میگوید.
خلاصه کتاب:
دختری به پاکی آب زمزم و زیبایی خورشید، همچون سیب سرخ حوا، درگیر سرنوشتی میشود که از انتقام نشأت گرفته. پسری از تبار گرگ، با نقشهای پیچیده، از او و پسرعمویش برای ضربه زدن به خاندان درخشان استفاده میکند. ازدواجی اجباری برای حفظ آبرو، و عشقی که در دل این اجبار جوانه میزند، حتی با وجود زن دوم. اما سرنوشت این دختر، که بیگناه وارد این بازی شده، چه خواهد بود؟
خلاصه کتاب:
خانهای که آذین در آن بزرگ شده، پر از سکوتهای سنگین و رازهای پنهان بود. حالا که او تصمیم گرفته راه خودش را برود، مردی با گذشتهای تلخ و کینهای عمیق نسبت به خانوادهاش وارد زندگیاش میشود. این برخورد، زنجیرهای از اتفاقات را رقم میزند که آذین را با حقیقتهایی روبهرو میکند که مسیر زندگیاش را دگرگون میسازد.
خلاصه کتاب:
با گذشت سالها از فوت پروفسور انتظام، نام او همچنان در جامعهی علمی کشور زنده است. خانوادهاش تلاش کردهاند میراثش را حفظ کنند، اما در دل این خانواده، تضادهایی پنهان وجود دارد. حریر، نوهی پروفسور، تصمیم میگیرد فردی را وارد زندگیاش کند که با ارزشهای خانوادگی همخوان نیست. این تصمیم، او را با واقعیتهایی روبهرو میکند که پیشتر از آنها غافل بوده.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سربوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.