خلاصه کتاب:
هر قصه ای می تواند درست از کف خیابان سر بلند کند! خیابان هایی که سال های رفته را دیده اند،آمد و شد فصل ها را به مشاهده نشسته اند و زورشان هیچ گاه به تغییر آدم ها نرسیده..
خانواده ها کودک و نوجوانی سالم پرورش داده اند و با دادنش به فضایی بیرون از خانه، جوانی یاغی شده و دور از آداب تحویل گرفته اند..
ارزش ها مبدل شده اند به ضد ارزش ها و تربیت های درون خانگی، راه به جایی نبرده است..
چه کسی مقصر است؟
خلاصه کتاب:
او آمد. با بوسه ای که از این جهان نبود
و نگاهی که سرنوشت را به آتش کشید.
در میان دالان های تاریک توطئه و سکوت،
فقط یک چیز نجاتشان داد"عشق"
عشقی که می سوخت، اما خاموش نمی شد.
اگر دلت می خواهد در دل یک داستان نفسگیر، میان صدای نفس ها، بوسه ها، خیانت ها و نجات ها غرق شوی ،همراه شو با بوسه ی پریزاد ،
بخوان، حس کن، عاشق شو.
خلاصه کتاب:
در دل ایل قشقایی، نجلا دختری جوان، به نشان یانای درمیآید. اما حادثهای ناگهانی، مسیر زندگیاش را تغییر میدهد و او به عقد دمیر، پسر دوم خانواده، درمیآید. دمیر که دلبستهی این ازدواج نیست، نجلا را رها کرده و به تهران میرود. سالها بعد، بازگشت او به خانه، با نقشهای همراه است که آیندهی نجلا را تهدید میکند.
خلاصه کتاب:
این رمان، داستان نسیم است؛ زنی که برای نگهداری از دو کودک پنجساله وارد خانهای میشود که گذشتهای تلخ دارد. در آن خانه، دو برادر دوقلو حضور دارند و یکی از آنها با وجود سن کمتر، عاشق نسیم میشود. پدر خانواده نیز به او دل میبازد. اما بازگشت مادر، همه چیز را به نقطهی عطفی غیرمنتظره میرساند.
خلاصه کتاب:
«نارینه» قصهی دختری است که در میان خانوادهای ناتنی، با نامی متفاوت و دلی پر از تنهایی زندگی میکند. آدلان، عموی ثروتمند و مغرور نامزد خواهرش، با ورودش همه چیز را تغییر میدهد. او با آزارها و جدالهایش نارینه را به چالش میکشد، اما کمکم میان این دو، عشقی غیرمنتظره جوانه میزند… پایانی خوش در انتظارشان است.
خلاصه کتاب:
در پی گوهری باش که روشنی چشمهایت شود؛ شاید شیرینیاش آرامشی باشد بر بارانهای بیقرار. هوس را به دام خیانت نکشان، که هیچ باری به خرد نمیرسد. قلقل میکنی، بلبلوار میخوانی، اما لعلِ داغ هوسها حرمتها را در هم میکوبد. بیا، توبه کن؛ دری برایت گشودهام.
خلاصه کتاب:
با گذشت سالها از فوت پروفسور انتظام، نام او همچنان در جامعهی علمی کشور زنده است. خانوادهاش تلاش کردهاند میراثش را حفظ کنند، اما در دل این خانواده، تضادهایی پنهان وجود دارد. حریر، نوهی پروفسور، تصمیم میگیرد فردی را وارد زندگیاش کند که با ارزشهای خانوادگی همخوان نیست. این تصمیم، او را با واقعیتهایی روبهرو میکند که پیشتر از آنها غافل بوده.
خلاصه کتاب:
انسان بودن چیست؟ نفس کشیدن میان دیار تنگیِ نفس چه سودی دارد؟ دخترکی که میان گودال اجبار غرق شده و سودای آزادی در سرش میپروراند، چگونه قدم کج نکند و مسیر را طبق راستیِ اجبار هایش گز کند؟آفتابی که تنها طلوعش بارش و غروبش اشک است،دستش را به دامان کدام احد بیاندازد که از سیاهی چشمانی کور، نجاتش دهد.دخترکی که غروب میکند و باز هم تن به اجبار میدهد، سر گشته در پس جبر و دار زندگی دست به کار هایی می زند که...
خلاصه کتاب:
هنوز باورم نمیشه که اون شب، لحظهای کوتاه، نقطهی شروع مسیری بود که منو به جولین رسوند. مردی با حضوری خاص، که مهربونیهاش دل رو میلرزونه و سکوتهاش پر از حرفه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سربوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.