خلاصه کتاب:
نیت اسمیت یه راز داره اون اینکه کاملا و به طور دیوانه وار عاشق کارلی اندروز شده و از بچگی همینطور بوده و تنها مشکل اینه که کارلی نمیدونه و نیت فکر نمیکنه اون آمادگی دونستنش رو داشته باشه.
نیت نمیخواد دوستیشون رو خراب کنه اما تحمل اینم نداره که کارلی رو با مردای دیگه ببینه پس واسه همین هر کسی که جرئت کنه باهاش قرار بذاره رو تهدید میکنه یا بهش آسیب میزنه.
حالا بعد از سال ها و قرارای فاجعه بار کارلی فهمیده که حتما مشکل از خودشه و اون دوست داشتنی نیست و تنها چیزی که همیشه میخواسته یه خانواده بوده پس تصمیم میگیره یه راهی پیدا کنه که ...
خلاصه کتاب:
در توافقی میان دو کشور، پرنسس به عنوان عروس صلح راهی دیار دشمن شد؛ اما با ورودش، متوجه شد که آن مراسم، چهرهای پنهان و رازآلود دارد که آرامش را از دلش ربود.
خلاصه کتاب:
مردی که همراه شوالیهها آمده بود، با لحنی سرد گفت: «چه کار بیهودهای.» لوس عقب رفت، گیج و نگران. مرد نزدیک شد و با لحنی آشنا، خاطرهای را زنده کرد. چهرهاش را که دید، لوس فهمید با چه کسی روبهروست. کسی از گذشتهاش، کسی که زمانی برایش مهم بود.
خلاصه کتاب:
او روزی دلسپردهی کسی بود که در لحظهی حساس، وظیفه را به عشق ترجیح داد. سالها بعد، پس از تحمل رنجهای فراوان، حالا دوباره با او روبهرو شده، اینبار در شرایطی که گذشته را نمیتوان نادیده گرفت. اما او دیگر آن دختر ساده نیست؛ حالا مادریست که برای خودش و فرزندش میجنگد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سربوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.