خلاصه کتاب:
دختری که زندگیاش پر از چالش بوده، از عشقش جدا میشه. سالها بعد، تقدیر دوباره اونها رو روبهروی هم قرار میده. اما پسر، با قلبی بسته، وجود دختر رو انکار میکنه. چرا عشق رو پس میزنه؟
خلاصه کتاب:
در روستایی دورافتاده، نازگل همراه پدرش زندگی میکند و با وجود سن کم، پا به پای او کار میکند. ارباب روستا، مردی خشکرفتار و بیانعطاف، برای گرفتن مالیات به زمین میآید. نگاهش به نازگل میافتد و همین دیدار، آغازگر داستانی پرتنش و احساسی میشود که سرنوشت نازگل را تغییر میدهد.
خلاصه کتاب:
در لحظهای پرتنش، امیرارسلان به ماهگل نزدیک میشود. نگاهش پر از غرور و اقتدار است، اما ماهگل با تمام توان، تلاش میکند فاصله را حفظ کند. جدال میان خواستههای مردانه و مقاومت زنانه، به نقطهای میرسد که هر دو باید با حقیقت درونی خود روبهرو شوند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سربوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.