سربوک
دانلود رمان جدید و پرطرفدار
دانلود رمان پاورقی زندگی {جلد اول و دوم} اثر پری بانو نگارش قوی

دانلود رمان پاورقی زندگی {جلد اول و دوم} pdf پری بانو

دانلود رمان اجتماعی و عاشقانه پاورقی زندگی {جلد اول و دوم} اثری بینظیر از پری بانو رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت سربوک دانلود کنید

اسم رمان : پاورقی زندگی {جلد اول و دوم}

تعداد صفحه : 720 + 640

نویسنده : پری بانو

ژانر : اجتماعی و عاشقانه

دانلود رمان ازدواج فامیلی اجباری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

پاورقی زندگی {جلد اول و دوم} خلاصه رمان

پاورقی … روایت زندگی پسریست نابینا که بخاطر یک حادثه تلخ بینایی خود را از دست می دهد و دختری که شرایط زندگی اش او را مجبور به ازدواج با این پسر می کند گمان نکنید بعد از یک دوره زندگی پر از نفرت و انزجار عاشق می شوند و داستان به خوبی و خوشی به پایان می رسد… زندگی فراز و نشیب هایی دارد ، اگر راه درست باشد به مقصد می رسند واِلا…

خلاصه جلد دو :

زندگی جدید مهیار و مریم با مشکلات، شادی ها، غم واندوه مختص خودشات شروع می شود. زندگی که از نظر اطرافیانشان باید تغییر کند. نظری یکی از آن دوموافق تغییر است ونظردیگری ان است که می توان این زندگی رابه همین منوال ادامه داد..

گوشه ای از رمان پاورقی زندگی {جلد اول و دوم}

ب ار دیگر در آینه به خودش نگاهی انداخت با آن پیراهن چهارخانه ابی و شلوار جین مشکی خوب به نظر می ر سید شاید برای یک مرد 50 ساله تیپ جوان پسندی باشد اما چهره اش جوان تر از سنش بود…دستی بر موهای مشکی اش که حالا کنار شقیقه هایش سفید شده کشید سوئیچ ماشینش را برداشت، قبل از حرکت نگاهش به قاب عکسی که روی میز ارایش همسرش بود افتاد آن را برداشت و به همسرو فرزندانش مهیار وسایه چشم دوخت همسری که به بخاطر یک تصادف ،دیگر دراین دنیا نبود و اسیر خاک شده است و فرزندش مهیار بخاطر همان تصادف بیناییش را از دست داده چقدر پریسا بی انصاف بود انگار یادش رفته مرید برای او لباس های گرون قیمتی دانلوده که حتی خودش هم ندیده… مرید با دلخوری و لبخند لبه تخت نشست و گفت:خواهر گل منظور من این بود که تو این اوضاع و شرایط بابا رو زیر فشار قرار نده خودش به اندازه کافی مشکل داره تو دیگه…. دیگر ادامه نداد “تو دیگه نشو قوز بالا قوز” در عوضش گفت:تو دیگه بزرگ شدی باید بفهمی ما باید به اندازه نیازمون خرج کنید یعنی همون اندازه دهنمون لقمه بگیرید میدوند که مانتویی که تو میخوايی بگیری کمتر از صد تومن نیست…خودت که شاهدی بابا دیالیزیه اگه خدای نکرده به عمل کشیده بشه کی می خواد پول عمل و بده؟ چند تا فامیل درست و حسابی دارید که این جور موقع ها کمکمون کنن؟ وقتی مرید سکوت پریسا رو دید با لبخند دستی به موهایش کشید وگفت:حالا نمیخوای بگی چقدر می خوای؟ پریسا از اینکه مرید اینگونه نازش را می کشلد در دلش جشن برپا کرده بود و بیشتر خودش را لوس می کرد ناز شیدن های مرید را دوست داشت… یعنی بیشتر مواقع همین گونه بود پریسا ناز مي کرد و مرید دانلودارش بود. این رمان فقط برای معرفی میباشد شماره پشتیبانی : 09170366695 ###

  • برچسب ها:
  • seiradmin
لینک کوتاه مطلب:
موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سربوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.